از آنجا که روش هایی که ما از وب استفاه می کنیم، رشد و تکامل می یابد، ما به عنوان سازندگان و ناظران به چیزی بهتر بارها و بارها به ایجاد مجموعهای ساده از صفحات نیاز داریم. الگوهای طراحی، کتابخانههای اجزا و یا حتی راهنماهای سبک برای سازمانهای بزرگ و کوچک تبدیل به هنجار شدهاند. داشتن چندین لایه واسط کاربری به سازگاری و قابلیت استفاده کاربران کمک میکند و باعث ایجاد آشنایی و کارایی برای طراحان میشود. این به نوبه خود در تئوری، زمان طراحان را برای تمرکز بر مشکلات بزرگتر، مانند حل نیاز کاربران، افزایش می دهد. استفاده از الگوهای طراحی، صرفنظر از دامنه یا پیچیدگی آنها، هرگز نباید مانع خلاقیت و یا پیشرفت طراحی شود. به منظور دستیابی به آنچه وعده میدهند، باید سازگار، انعطافپذیر و مقیاس پذیر باشند. یک الگوی طراحی خوب در تئوری، علی رغم این که به متن توجه می کند، از همه مهمتر، ساده است.
الگو چیست؟
در ابتدا، الگوهای طراحی، قطعات کوچکی از یک رابط کاربری، مانند دکمهها و پیام های خطا بودند.
مشکل الگوها فراتر از محدوده و عملکرد یک راهنمای سبک هستند که بیشتر به مستندسازی اینکه یک چیز باید چگونه به نظر برسد، چگونه احساس شود، چگونه کار کند، می پردازند. انواع مقیاس ها، اصول طراحی و سبک نوشتاری معمولا در محدوده راهنمای سبک قرار می گیرند. به تازگی، دامنه الگوهای طراحی گسترش پیدا کردهاست زیرا کسب و کارها و سازمان ها به دنبال این هستند کارآمدتر و باثبات تر کار کنند، به خصوص اگر شامل یک گروه یا خانواده ای از محصولات و سرویس ها باشند. مجموعه الگوهای طراحی به طور معمول برای ایجاد مولفههای قابلاستفاده مجدد یک حوزه بزرگتر، مانند ثبت نام حساب، تسویهحساب سبد خرید و یا جستجو به کار میروند. این اغلب به عنوان کتابخانه اجزا شناخته میشود.
تکامل نهایی همه اینها به عنوان یک سیستم طراحی (یا یک زبان طراحی) شناخته میشود. این شامل مجموعهای جامع از استانداردهای طراحی، مستندسازی و اصول است که شامل الگوهای طراحی و اجزا برای رسیدن به این استانداردها و پیروی از آن اصول میشود. یک سیستم طراحی هنوز هم روزانه توسط طراحان برای الگوها یا مولفههای طراحیشان مورد استفاده قرار میگیرد.
الگوی طراحی سرویس
اینکه که چرا طراحی برای وب به طور برگشتناپذیری تغییر کردهاست یک واقعیت است که محصولات و سرویس های بیشتری در آن جریان دارن؛ به همین دلیل است که طراحی سرویس ارزش بسیار بیشتری پیدا کرده است و در صنعت بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. الگوهای سرویس – برخلاف تمام الگوهای بالا که بر بخشهای نسبتا کوچک و بخش بندی شده یک رابط کاربری متمرکز هستند – فراتر و فراتر میروند. آنها قصد دارند یک کار و وظیفه کامل یا بخشی از سفر کاربر را دربر بگیرند. برای مثال، درخواست کارت اعتباری میتواند با برخی از الگوهای طراحی یا مولفهها مشخص شود، اما فرآیند ارسال درخواست برای بدست آوردن یک کارت اعتباری یک الگوی خدماتی است.
اگر در مورد اصطلاحی مانند طراحی اتمی فکر کنید، الگوهای خدماتی به هیچ یک از این دسته ها (اتمها، مولکولها، موجودات زنده و غیره) تعلق ندارند. برای مثال، یک الگوی طراحی برای یک فرم را می توان به عنوان یک مولکول توصیف کرد. این زیبایی یک الگوی طراحی خوب است – میتواند بدون بافت و زمینه در نظرگرفته شود و به طور موثر در بسیاری از موقعیتها استفاده شود. الگوهای طراحی خدمات تلاش میکنند تا اهداف از الگوهای طراحی گرفته تا مولفهها را با ایجاد یک کار قابلاستفاده ترکیب کنند.
پس، مشکل الگوها چیست؟
روند طراحی کم ارزش است.
با استفاده از مستندات خوب، میتوان از سوءاستفادههای بارز الگوهای بسیار ساده جلوگیری کرد، اما آیا این الگوها در واقع منجر به محصولات و خدمات با طراحی بهتری می شوند؟ داشتن یک کتابخانه از مولفههای طراحی گاهی اوقات میتواند این تصور را ایجاد کند که همه کار طراحی تکمیل شدهاست. طراحان یا توسعه دهندگان میتوانند به استفاده از یک کتابخانه به عنوان یک کلیپ آرت برای ایجاد راهحلهای آماده رجوع کنند. پروژهها به سرعت به سمت توسعه حرکت میکنند. الگوها به تیمها کمک میکنند، کمتر تردید کنند و چیزها را در زمان کمتری بسازند، به همین دلیل است که گروهی از الگوها و مولفهها باهم جمع شدهاند که به طراحی عالی منجر شوند.
به عنوان مثال، هنگام طراحی فرمهای دیجیتال، استفاده از دکمهها و الگوهای فیلدهای ورودی، بدون شک آشنایی و سازگاری را بهبود خواهد بخشید. با این حال، هیچ فرمول جادویی برای نظم سوالاتی که روی یک فرم باید ارائه شوند و نحوه بیان آنها وجود ندارد. برای رفع نیازهای یک کاربر، درک اهداف و محدودیتهای آنها ضروری است. الگوها حتی میتوانند بدون در نظر گرفتن شرایط یک کاربر و این که ممکن است بر فرآیند تصمیمگیری شان تاثیر بگذارند، باعث آسیب شوند.
برای مثال، اگر کاربر به احتمال زیاد یک فرمی را تحت استرس پر کند (این امر میتواند از استفاده از یک اینترنت ضعیف، نگه داشتن تلفن همراه با یک دست، قرار گرفتن در یک فرودگاه شلوغ ناشی شود)، رابط باید برای به حداقل رساندن بارگذاری هوشمند بر طبق تعداد مراحل و کلیکهای مورد نیاز برای تکمیل آن اولویتبندی کند. این معماری تصمیمگیری را نمیتوان با استفاده از الگوها از پیش تعیین کرد. تکالیف را به چند مرحله تقسیم کنید تا بارگذاری هوشمند کاهش یابد.
الگوها با نیازهای کاربر آغاز نمیشوند
مولفهها و الگوهای خدماتی تمایل به خدمت رسانی به نیازهای شغلی یا سازمانی دارند، نه کاربر.
- برای چیزی درخواست دهید
- یک مجوز ماهیگیری بگیرید
- از فضای باز لذت ببرید
- رودخانهها را تمیز نگه دارید، تولید درآمد کنید.
- برای چیزی درخواست دهید
- درخواست ویزای کاری دهید
- در کشوری متفاوت کار کنید
- واجد الشرایط بودن را بررسی کنید
- یک حساب ایجاد کنید
- یک حساب بانکی آنلاین ایجاد کنید
- پول ذخیره کنید
- از کلاهبرداری جلوگیری کنید.
- یک حساب ایجاد کنید
- به یک باشگاه بپیوندید
- وزن کم کنید
- اطلاعات مشتری را دریافت کنید.
- ثبت نام کنید
- برای رای گیری ثبت نام کنید
- بگذارید صدای من شنیده شود
- واجد الشرایط بودن را بررسی کنید.
- ثبت نام کنید
- آنلاین خرید کنید
- سفارش من را پیدا کنید
- امنیت؛ بازاریابی
اگر شما به سادگی یک روش برای درخواست ویزای کاری طراحی میکنید، داشتن فیلد فرم و الگوهای دکمه و حل مشکل الگوها بسیار مفید است. اما هر کدام از جلسات درباره آزمایش معنادار با کاربران صحبت خواهد کرد تا مطمئن شود که آنها در به دست آوردن مدارک لازم برای کار در خارج از کشور احساس اطمینان میکنند، اگر نه بتوانند به سادگی دکمه “ارسال” را پیدا کنند.
نیازهای کاربران با یکدیگر هماهنگ هستند
الگوها همچنین گاهی نتیجه گروهبندی نیازهای کاربران هستند، در واقع ایجاد مجموعهای از کاربران خیالی که در واقعیت وجود ندارند.
کاربران معمولا یک هدف دارند که میخواهند به نحو احسنت و موثر به آن دست یابند. جمع آوری گروهی از نیازهای کاربران میتواند منجر به یک سیستم پیچیده شود که سعی می کند همه چیز برای همه باشد. به عنوان مثال، هنگام حل مشکل الگوها و ایجاد یک الگوی طراحی برای ثبتنام کاربر در یک سرویس در یک سازمان بزرگ، چالش ها میتواند به سرعت از موارد زیر:
- چگونه می توانم روند پیشرفت درخواست خودم را بررسی کنم؟
- آیا می توانم آدرس تحویل خودم را به روز کنم یا تغییر بدهم؟
- آیا میتوانم به سرعت درخواستم را تکرار یا تمدید کنم؟
به سمت این مورد حرکت کند که: “چگونه میتوانیم تمام جزئیاتی که نیاز داریم تا به کاربران اجازه ثبتنام برای یک حساب را بدهیم، از آنها دریافت کنیم؟” نیازهای فردی که کاربر نیاز دارد فراموش شدهاست و با یک نیاز مشترک فرض شده برای “ثبتنام برای یک حساب” به منظور “مشاهده داشبورد” جایگزین شده است. در این حالت، مشکل اصلی حتی متناسب با الگوی طراحی به جای روش دیگر مورد استفاده قرار گرفته است.
نتایج فراتر از متن ارزش دارند
حتی اگر آنها ادعا کنند که به متن و زمینه کاربر توجه میکنند، موفقیت یک الگوی خدماتی را میتوان از طریق یک نتیجه نهایی و یا یک خروجی اندازهگیری کرد. موقعیتها، واکنشها و احساسات هنوز نادیده گرفته میشوند. برای مثال، حمل و نقل عمومی را در نظر بگیرید. هنگامی که نتیجه مطلوب رسیدن از نقطه A به نقطه B باشد، ممکن است متوجه شویم که تعداد زیادی از کاربران باید به سرعت به آنجا برسند، به خصوص اگر آنها از محل کار به خانه باز گردند. اما ما نمیتوانیم از این نیاز استنباط کنیم که مهمترین هدف حمل و نقل، سرعت است. فردی که در شب تنها سفر میکند یا در یک محیط ناآشنا است، ممکن است اهمیت بیشتری به ایمنی بدهد و یا نیاز به راهنمایی بیشتر و اطمینان از خدمات داشته باشد.
گاهی اوقات، الگوهای خدماتی نمیتوانند مشکلات پیچیده انسانی مانند این را حل کنند. در اغلب موارد، اتکای بیش از حد به الگوهای خدماتی مبتنی بر نتیجه فقط هدف ایجاد همدلی در طول فرآیند طراحی را از کار می اندازد. برای مثال، آنها تمایل دارند الگوی مشابهی را در بخشهای مختلف از جمله حمل و نقل، فراغت و مراقبتهای بهداشتی دنبال کنند. الگوهای مورد استفاده گسترده مانند این، شهودی بوده و برای بسیاری از کاربران آشنا هستند.
این بدان معنا نیست که الگوی تاریخ کنونی میتواند به صورت یکپارچه در هر سرویس مورد استفاده قرار گیرد. اگر یک کاربر در تلاش است تا یک قرار ملاقات پزشکی اورژانسی را رزرو کند، همان الگوهای مشاهدهشده بالا ناگهان بسیار کمتر موثر هستند. ارائه تقویمی کامل از گزینهها، دیگر مفید نیست، چون انتخاب دیگر ارزشمندترین جنبه خدمات نیست. کاربر باید به سرعت اولین قرار موجود را با حداقل انتخاب یا حواسپرتی ببیند.
دیجیتال به طور پیش فرض
از آنجا که الگوها برای استفاده مجدد ساخته شدهاند، گاهی اوقات ما را تشویق میکنند که بدون تردید از آنها استفاده کنیم، به خصوص با فرض اینکه فنآوری دیجیتال راهحل است. یک سرویس شامل تمام چیزهایی است که یک کاربر برای تکمیل هدف خود و حل مشکل الگوها نیاز دارد. با درک کل سفر کاربر، ما شروع به کشف انگیزشهای آنها میکنیم و میتوانیم درباره راههای جدید و غیر دیجیتال بالقوه برای حل مشکلاتشان شروع به فکر کردن کنیم.
مثال هایی از دیجیتال
به عنوان مثال، سرویس مهاجرت کانادا سالانه بیش از ۵.۲ میلیون سوال از طریق ایمیل یا تلفن از افرادی دریافت میکند که به دنبال اطلاعات در مورد درخواست ها هستند. یکی از شایعترین دلایل این شکایتها، زمان لازم برای تکمیل برنامه از طریق تلفن همراه بود. تیم محصول به جای گرفتن این دادهها و سرعت بخشیدن به فرآیند در فرم دیجیتالی به درک کاربران سرویس و دلایل پشت واکنشها و رفتارهایشان متمرکز بود.
به عنوان مثال، تماسهای دریافتی اغلب بد بودند، با وجود اینکه تماس گیرندگان با یک پیام ضبط شده رو به رو میشدند که مدت زمان پردازش یک درخواست را به آنها میگفت و آنها را از سو استفاده کلامی از کارکنان باخبر میکرد. این تیم متوجه شد که کاربران در واقع بیشتر نگران کمبود اطلاعات هستند تا مدت زمانی که پردازش درخواست آنها به طول میانجامد. آنها در مورد فرآیند مهاجرت، احساس سردرگمی، گیجی و بیاطلاع بودن میکردند. آنها نگران بودند که در صندوق نامههایشان، ایمیل یا نامهای که از آنها می خواست تا مدارک ناقصشان را دوباره ارسال کنند، گم کرده باشند.
در واکنش به این موضوع، تیم تصمیم گرفت تا تماس خوش آمد گویی مرکز را تغییر دهد و لحن صدا را به شکل مثبتتر و بهتری تنظیم کند. کارکنان نیز آموزش اضافی دریافت کردند و شروع به پاسخگویی به سوالات کردند، حتی اگر درخواست به زمان پردازش استانداردش نرسیده بود.
این تیم اطمینان حاصل کرد که اثربخشی طراحی را با توجه به کوتاه بودن تماسهای جدید، تعریف نکرده اند. هر چند زمان رسیدگی به هر تماس به میزان ۱۶ درصد افزایش یافت، پیگیری تماسها در کمتر از ۸ هفته تا حدود ۳۰ درصد کاهش یافت و آژانسهای مهاجرتی وقت بیشتری پیدا کردند تا اطلاعات بهتری به تماس گیرندگان ارائه دهند.
جایگزین هایی برای الگوها
از آنجا که نیازهای هر کاربر منحصر به فرد است، هر سرویس نیز منحصر به فرد است.
برای طراحی یک سرویس موفق باید درک عمیقی از کاربران، انگیزهها، اهداف و موقعیتهایشان داشته باشید. در حالی که روشهای متعددی برای رسیدن به این هدف و حل مشکل الگوها وجود دارد، برخی از موارد کلیدی نیز به شرح زیر هستند:
تعیین مشکل
از فازهای تحقیق و اکتشاف برای روشن ساختن مشکلات واقعی با سرویس یا فرآیند موجود، استفاده کنید.
جلسات تحقیقاتی زمینهمند میتوانند باعث شوند درک عمیق تری از کاربران پیدا کنید، این امر کمک میکند تا مطمئن شوید که علت اصلی یک مشکل برطرف شده است، نه فقط نشانه های آن.
نقشه های سفر
نقشههای سفر برای ایجاد نمای بصری از یک سرویس برای کاربران استفاده میشوند.
هر مرحله ای که کاربر طی می کند در برابر جدول زمانی و به همراه مجموعهای از جزییات ثبت می شود، از جمله:
- نحوه تعامل کاربر با سرویس؛
- نحوه تعامل سرویس با کاربر؛
- محیط ارتباط؛
- احساسات کاربر؛
- و نقاط ضعف سرویس
تیمهای سرویس، نه تیمهای محصول
ایجاد و راهاندازی یک الگوی تخصصی یا تیمهای محصول باعث قطع ارتباط کاربران با سرویس میشود. ممکن است بخشهای معمولی برای سفرهای کاربر وجود داشته باشد، مانند ثبتنام، اما داشتن تیمهای طراحی تخصصی در نهایت به سازمان برای رفع نیازهای کاربر (و بنابراین کسبوکار) کمک نخواهد کرد. تیمها باید رویکرد فرآیندها و سرویسهای پیوسته را در نظر بگیرند.
- سرویس وام
- ثبت نام؛ درخواست
- سرویس گذرنامهها
- ثبت نام؛ درخواست
- سرویس بازگشت مالیات
- ثبت نام؛ ارسال اطلاعات
اختصاص دادن تیمهای طراحی به یک سرویس کامل به جای بخشهای گسسته آن
باز و فراگیر باشید
هر کسی که در یک تیم گستردهتر و بزرگتر باشد باید قادر به مشارکت برای پیشرفت، در یک سیستم طراحی یا کتابخانه اجزا و حل مشکل الگوهاباشد.
در صورت امکان، افراد نیز باید قادر به حذف کردن طرحهایی باشند که غیر ضروری یا بیاثر هستند. این کار الگوها را قادر میسازد تا رشد کنند و به شیوهای بسیار مثمر ثمر پیشرفت کنند. کتابخانههایی که الگوهای متن باز دارند، مانند آنهایی که توسط a11yproject.com یا WordPress.org اداره میشوند، راه خوبی برای حفظ ساختار و فرآیند هستند، در حالی که به مردم اجازه مشارکت میدهد. ویژگی بررسی مستقیم و صریح که الگوهای متن باز دارند نیز میتواند به کاهش حساسیت و اختلاف کمک کند. در سازمانهای بزرگتر، مدیریت این امر می تواند سختتر باشد و تعهد زمانی میتواند با مزایای مورد نظر متناقض باشد. با این حال، برخی از کتابخانهها مانند سیستم طراحی کربن، موجود هستند و برای ارائه پیشنهادها و بازخوردها آماده هستند.
-
خلاصه
اما مشکل الگوها هرگز نباید زمینه کاربر را به خاطر کارایی و ثبات قربانی کنند. آنها باید اهمیت فرآیند طراحی را تقویت کنند در حالی که به سازمان کمک میکند تا به طور گسترده در مورد نیازها و اهداف کاربران خود فکر کند. مشکلات دنیا به ندرت با راهحلهای خارج از چارچوب حل میشوند. حتی در طراحی سرویس ها.